آن روز سروین ۹ساله با مادرش در حال آماده شدن برای رفتن به خانه خاله‌اش بود و با تمام شور و شوق کودکی و سرشار از سرزندگی، از مادر سوال می‌کرد که کدام لباسش را بردارد و کدام اسباب بازی، عروسک و سرگرمی به همراه خود ببرد. صدای گرمش در خانه می پیچید و از مادر کمک می‌خواست برای جمع آوری وسیله‌هایش.

ناگهان صدای مهیب انفجار طومار زندگی را در هم پیچید و شد آنچه که نباید… لبخند گرم و پرشور سروین، سرد شد و جسم کوچکش در خاک و خون کشیده شد.

لبخندی که سروین ۹ ساله از سر سرمستی کودکانه سر می داد حالا به سکوتی ابدی تبدیل شد و چقدر بی‌وقت و دور از انتظار راهی دیار باقی شد. حالا این شهیده کوچک مهمان دایی شهیدش شده است.

با تجاوز رژیم کودک‌کش اسرائیل که ید طولایی در این خصوص دارد و دستش سالهاست که به خون کودکان فلسطین و غزه آلوده است؛ این بار به خون کودکان بی گناه ایرانی هم آلوده شد و این جنایت هم به فهرست جنایات ننگین او در تاریخ ثبت شد.

از خانواده سه نفره آنها حالا ماد و دختر شهید شدند و پدر خانواده هم به شدت مجروح است. آتشی که در خرمن و آشیانه این خانواده افتاد، کاشانه آنها را با خاکستر یکسان کرد و در خانه خودشان بی آنکه کوچکترین تقصیری داشته باشند، غریبانه به شهادت رسیدند.

خدا می‌داند در لحظه‌ای که انفجار مهیب به واسطه حمله وحشیانه رژیم اسرائیل در آن ساختمان مسکونی افتاد، بر این خانواده چه گذشت. فریادهای مادر هنوز در گوش پدر مجروح و ناتوان می‌پیچید که تقاضای کمک می‌کرد و دخترک معصوم و بی‌گناه که در دم صدایش خاموش شد.

این روزها را فقط با خاطراتشان به شب می رساند و در دل هزاران بار مسببان این حادثه شوم را نفرین می‌کند.

حدیث فخاری کارشناس متخصص منابع انسانی اداره‌کل تامین اجتماعی غرب تهران بود که در جریان حملات رژیم صهیونیستی به تهران به همراه فرزندش در منزل مسکونی خود واقع در جنوب غربی تهران به شهادت رسید و همسرش هم سخت مجرح شد.

شهیده حدیث فخاری بسیار سخت کوش ومتعهد بود

نرگس فخاری خواهر شهید حدیث فخاری در گفت‌وگو با خبرنگار ایرنا اظهار کرد: خواهرم بسیار فعال، سختکوش و مهربان بود. توجه زیادی به دخترش داشت و نمی دانست با او راهی آسمان و بهشت می‌شود.

سروین هم مانند مادرش پرتلاش بود. ورزشکار و شناگر بود و در منطقه چهار و ۱۳ تهران عناوینی را در این زمینه کسب کرده بود. در کلاس های چرتکه شرکت می کرد و استعداد خوبی در ریاضی داشت.

وی ادامه داد: حدیث متولد ۱۳۶۴ و کارمند سازمان تامین اجتماعی بود و سعی داشت وظایف خود را به بهترین نحو ممکن انجام دهد.

وی گفت: روز حادثه با خواهرم دائم در تماس بودم. قرار بود وسایلش را جمع کند و به منزل ما بیاید اما ناگهان تماس‌های ما قطع شد. هرچه تلاش کردم موفق نشدم تا اینکه از یک شماره ناشناس با من تماس گرفته شد. صدای فریاد و جیغ و داد به گوش می رسید. سعید همسر حدیث بود و با فریاد و گریه گفت که حدیث و سروین شهید شده‌اند. خودش هم سخت مجروح شده بود و او را به بیمارستان منتقل کرده بودند.

فخاری ادامه داد: اصلا باورم نمی‌شد که این اتفاق افتاد باشد؛ خیلی برایم سخت بود اما متاسفانه خبر درست بود. چهره معصوم سروین عزیز از جلوی چشم‌هایم دور نمی‌شد. تمام خاطرات خواهرم از کودکی جلوی چشم زنده شده بود. در بهت بودم. اشک امان نمی‌داد. یاد برادر شهیدم افتادم که حالا خواهرم و خواهر زاده‌ام هم به او پیوستند.

وی گفت: خواهرم هرگز از سروین جدا نمی‌شد و سرانجام با او راهی آسمان شد. آن روز یکشنبه ۲۵ خرداد حدود ساعت ۳ و ۱۰دقیقه بعد ازظهر آخرین تماس را با او داشتم و حدود ساعت ۳ و نیم بود که این اتفاق افتاد.

وی تاکید کرد: با این اتفاق خانواده خواهرم ازهم پاشیده شد و همسر خواهرم سخت مجروح است. او حال روحی خوبی ندارد و در حال حاضر هم در بیمارستان بستری است. برای مراسم تشییع هم با آمبولانس در مراسم شرکت کرد و در بهت و ناباوری است. هنوز هم باور ندارد که خانواده اش را دریک لحظه از دست داده است.

ملت ایران همیشه بیدار و هوشیار است و پشت حکومت و نظام ایستاده است

فخاری گفت: روی سخنم با اسرائیل کودک‌کش است. بس نبود این همه کودک را در فلسطینی و غزه کشتید و حالا برای کودکان ایران نقشه کشیده‌اید؟ اما بدانید که ملت ایران همیشه بیدار و هوشیار است و پشت حکومت و نظام ایستاده است و ادامه دهنده راه شهداست.

وی افزود: اسرائیل غاصب و در رأس آن آمریکا یک بار دیگر چهره زشت و جنایتکار کار خود را به جهانیان نشان دادند و از همین جا از مردم می‌خواهم حامی کشور، مردم و وطنمان باشند تا نقشه‌های آنها عملی نشود و مردم متحد باشند و دچار دوگانگی نشود. بدانند که خون این شهیدان مانند خواهر و خواهرزاده‌ام هدر نخواهد رفت.

پیروزی با مظلومان است

اکرم زاهدی رئیس شعبه ۲۶ تامین اجتماعی از همکاران شهید فخاری نیز به خبرنگار ایرنا گفت: شهید حدیث فخاری همکاری مهربان، وظیفه شناس و متعهد بود و ۱۴ سال بود که با ایشان همکار بودم.

وی ادامه داد: با شنیدن خبر شهادت ایشان بسیار متاثر شدم. او با تمام وجود وظایف محوله خود را به خوبی انجام می داد و بسیار متدین و با وقار بود.

زاهدی اظهار کرد: اصلا باورم نمی شد، او نه نقشی در جنگ داشت و نه دارای مسئولیت سیاسی بود که به همراه فرزندش به شهادت رسید. از مردم می‌خواهم همراه این انقلاب و نظام باشند و بدانند که سرانجام پیروزی با مظلومان است و حق همیشه پیروز میدان خواهد شد، با هم متحد باشند و یار و یاور انقلاب و ایران باشند.